داستان بزرگ هورد The Great Story of Horde
هورد یکی از دو جناحهای بزرگ سیاسی متشکل از فانیان جهان ازروت هستند, طرف مقابل اتحاد نام دارد. هورد تشکلی است متشکل از تبعید شده گان و متواریانی است که از مشکلات بزرگی جان سالم بدر برده, با هم یکی شده, همچون خانوادهای میجنگند, همراه و یار یکدیگرند. هرچند در آرمانها, سیاستها و باورها تجدید نظر شده و اعضای آن با گذر زمان تغییر کردهاند, این همان هوردی است که از جنگ سالار اورگریم پتک تباهی به ترال ارث رسیده است.
اعضای اصلی هورد
اورکهای دورتار
اورکهای بازمانده از جنگهای اول, دوم و سوم که توسط ترال از کمپهای نگهداری آزاد شده و با هدایت او سرنوشت جدیدشان را در کلیمدور رقم زدند. بار دیگر به سنت آبا و اجدادیشان شمنیزم بازگشتند تا در برابر تباهی جادوی اهریمنی مقابله کنند.
در دگردیسی ترال خردمند رهبری هورد را به گروش فریاد جهنمی داد تا این بار دنیا را نجات دهد و هورد و اتحاد را بهحال خود گذارد.
دیگر رهبران شامل : واروک سورفنگ و درکتار
پایتخت هورد شهر دورتار, واقع در اورگریمار است.
همچنین کمپهایی در برنز, آشنویل, استرانگلتورن ویل, بلندهیهای آرتای, مرداب مصیبتها, سرزمینهای نامساعد و آشارا دارند. پس از بازشدن مجدد دروازهی سیاه, اورکها به سرزمین مادریشان درانور که اکنون اوتلند نامیده میشد بازگشتند و اردوگاههایی در شبه جزیره آتش جهنم, بیشهی تروکار, ناگرند, کوهستان تیغ لبه و درهی شادومون برپا کردند. سپس به نرثرند رفتند و پاسگاههای مرزی در بورین توندرا, دراگون بلایت و گریزلی هیلز ساختند.
قبایل اورک بازمانده که به ترال پیوستند:
قبیله گرگ یخی – قبیلهی خود ترال, که از زمان مرگ آخرین رهبر قبیله دورتان توسط پیشگو درکتار هدایت میشود. قبیله گرگ یخی بزرگترین اجتماع اورکها در پادشاهی شرقی در دره آلتراک بود. (دههها قبل توسط گولدان به ازروت تبعید شده بودند)
قبیله آوای جنگ – توسط گاروش فریاد جهنمی هدایت میشود, این اورکها در جنگل آشنویل اقامت دارند.
قبیله شترد هند, قسمت ازروتی قبیله که به ترال پیوستند و بعنوان گروه قاتلان هورد به خدمت در آمدند.
ماگهار اورکهایی هستند که از فساد گریختند و در تمام سه جنگ در اوتلند باقی ماندند. رهبر آنها مادربزرگ گِیاه, مادربزرگ ترال است. دیگر اعضای قابل ذکر این گروه دارنوش سورفنگ, گاروش فریاد جهنمی و جورین ددآی (ددآی به معنا شکارچی قهار) است.
قبیله بلیدینگ هالو – قبیلهای که پس از جنگ دوم به درانور بازگشت, اما وقتیکه اعضای آن در مکانهای مختلف ازروت پراکنده شد مثل گرام فریاد جهنمی و قبیلهاش آواز جنگ آنها را رها کردند. آنها بعدا اسیر شدند. توسط ترال از کمپهای کار اجباری رهایی یافتند و به هورد جدید پیوستند. علاوه بر این فردی برجسته در میان ماگهار بود که رهبرشان نیز بود و نامش جورین ددآی بود.
قبیله شمشیر آتشین – اربابان شمشیر زمانی قسمتی از قبیله شمیر آتشین بودند, هرچند قبیله خودش را به فساد کشاند, این اندک شمشیرزنان هنوز هم قسمتی از هورد هستند.
قبیله سیاهصخره – ایتریگ و واروک سورفنگ عضوهای هورد جدیداند. بلادآی ردفیست و رگار زمین خشم به همراه هورد جدید به کلیمدور رفتند, درکنار این اعضای شناخته شده پرچمهایی از این قبیله در بعضی از اردوگاههای نظامی جنگ سوم بود.
قبیله سایه ماه – پاسبانان و دیدهوران روستای سایهی ماه بازماندگان این قبیله هستند.
قبیلهی پتک شفق – در واقع یکی از اورکهای آنجا هنوز وابسته به هورد است (زاروک). رهبر این قبیله چوگال است که در وقایع دگردیسی و شکستن جهان ازروت نقش بسزایی در کنار مرگبال دارد.
قبیله دراگون ماو – در جهان وارکرفت : دگردیسی آخرین گسترش دهندهی بازی جهان وارکرفت تا حال حاضر) قبیله دراگون ماو دوباره به هورد میپیوندند و در ارتفاعات شفق ساکن هستند.
ترولهای قبیلهی نیزهی تاریک .
درواقع ساکن قسمت کوچکی از جزایر دریای بزرگ هستند. سرانجام در سفر ترال به کلیمدور به او پیوستند و به جزایر اکو نقل مکان کردند, اما در آنجا توسط تفنگداران دریایی کولتیراس زمینگیر شدند. آنها همیشه از اورکها و مخصوصا ترال برای نجات قبیلهشان و دادن خانهای جدید به ایشان سپاسگذارند.
رهبر این ترولها شکارچی سایه ولجین است.
دیگر رهبران : وانیرا شمن و زنتابرا دروید هستند.
پایتخت ایشان جزیره نیزه تاریک است, بزرگترین جزایر اکو, در کنار سواحل دروتار است.
قبل از احیا کردن جزایر اکو, روستای سنجین در میان سرزمین دورتار پایگاه اصلی نیزه تاریک بود. دیگر پایگاههای ترولها واقع در آشنویل, کوهستان پاشنه سنگی و دزولیس است. همچنین کنترل دو پاسگاه مرزی هورد (پاسگاه سوامپارت و زابراجین) در زنگارمارش اوتلند در اختیارشان است.
ترولها از رپتورها و خفاشها برای سواری استفاده میکنند.
در دگردیسی آنها اورگریمار را ترک کرده و گاروش را حمایت نمیکنند.
تائورنهای مولگور
یک نژاد اصیل, بومی کلیمدور, که با اورکها دوست شدند و بهآنها راهنمایی و کمک معنوی کردند.
پس از مرگ کایرن بزرگ, توسط پسرش سالار ارشد بین سم خونی رهبری میشود.
رهبران مهتر : دروید اعظم همول رونتوتم
پایتخت ایشان تاندربلاف در مولگور است.
همچنین کمپهایی در برنس, هزار سوزن, کوهستانهای پاشنه سنگی, دزولیز, فرالاس و فلوود دارند. علاوه بر این پیش قراولانی را به سمت پسر عموهایشان تونکاها در نرثرند فرستادند.
بروی کودوهای عظیم الجثهشان سوار میشوند و زمین را در مینوردند.
نامردگان لردران
گروهی از نامردگان که از کنترل لیچ کینگ خارج شدند, آنها با هورد صلح کرده و متحد شدند.
این گروه شامل دیگر مخلوقات نامرده از جمه والکیرها است که پس از مرگ آرتاس به جداشدهگان پیوستند.
رهبرشان ملکه بانشی سیلوانس بادپا است.
پایتختشان آندرسیتی در تریستیفال گلید است.
همچنین سیلورپاین فورست و هیلزبارد فوتیلز و همچنین شهری در هالوینگ فورد و دراگون بلایت نرثرند در اختیارشان است.
انجمن داروسازان سلطنتی – فرقهای از جداشدهگان کیمیاگر است که در تلاش برای ساخت طاعونی جدید برای نابود کردن غضب و دیگر شکلهای حیات هستند.
خفاشهای خوناشام و اسبهای اسکلتی جداشدهگان به کمک هورد آمدند و بعنوان مرکب از آنها استفاده شد. اینها حیواناتی عادی و ذی شعوراند.
الفهای خون کوئلتالاس
گروهی از الفهای عالی پیشین اعتیادشان به جادو را ترک کردند و توسط اعضای اتحاد رانده شدند, بنابراین به سمت هورد رفتند و از آنها کمک خواستند تا به اوتلند برسند و سرنوشتشان را رقم بزنند. این الفها اتحاد مستحکمی با جداشدهگان بهدلیل سرنوشتی مشابه دارند. اغلب جداشدهگان پیشتر الف عالی بودند (بنشیهای الف و دارک رنجرها)
پس از مرگ شاهزاده کیلتاس ساناسترایدر دیوانه توسط لورثمار ترون نایب السلطنه کوئل تالاس هدایت میشوند. (سان استرایدر در زبان تالاسین به معنای روز رو یعنی کسی که در روز حرکت میکند است)
دیگر رهبران مهتر : هالدورون براتوینگ و بانو لیادرین
پایتختشان شهر سیلورموون در اورسانگ وودز است.
همچنین گاستلند را بهمراه جداشدهگان و اردوگاهی در شبه جزیره آتش جهنم اوتلند را در اختیار دارند.
فار استرایدرز یک گروه مخصوص از الفهای خون که شامل دیدهوران و رنجرها است.
مرکب الفهای خون هاک استرایدرها و دراگون هاکها هستند.
گابلینهای بیلگواتر کارتل
با بدست آوردن سرزمینهای مادریشان جزایر کزان, گابلینهای بیلگواتر کارتل سوار برکشتیها شدند و به سمت آشارا رفتند, در نبرد بین ناوگان دریایی اتحاد و هورد گرفتار شدند. در این زمان توسط اتحاد مورد حمله قرار گرفتند بنابراین با هورد متحد شدند و اتحاد را به عقب رانده و دشمنان دیرینهشان در جزایر گم شده را نابود ساختند.
توسط ترید پرنس گالیویکس رهبری میشوند.
پایتخت ایشان بندر بیلگواتر در آشارا است.
بخش از اورگریمار شهر مرکزی اورکها در اخیتار ایشان است.
مرکب گابلینها هات رادزهایی است که شباهت زیادی به ماشین دارند.نیروهای هورد
ازروت
آتش بسی که به سختی بین اتحاد و هورد پس از جنگ سوم منعقد شده بود بسیار زود از هم گسست و نیروهایشان در سرزمینهای مختلفی بهنبرد در آمدند :
نابودگران – نیروهای جداشدهگان برای بدست آوردن منابع آراتای بیسین فرستاده شدند, سپس وارد نبردهای مختلفی با لیگ آراتای شدند, انسانهایی که بومی سرزمین آراتای بودند به نبرد با جداشدهگان در آمدند تا این منابع را در اختیار اتحاد قرار دهند.
قبیله گرگ یخی – این قبیله در کوهستانهای آلتراک قرار داشتند و برای بدست آوردن منطقه تلاش میکردند, هرچند بومیان آنجا یعنی دورفهای استورم پایک که رابطهای تاریخی با سرزمین دارند با ایشان به نبرد در آمدند.
پیشقراولان آوای جنگ – پس از جنگ سوم, قبیله آوای جنگ به آشنویل هجوم بردند و شروع به قطع درختان برای پیشبرد اهدافشان شدند و مستقیما واد جنگ با قراولان سیلوروینگ که ساکنان محلی منطقه بودند شدند.
اوتلند
ترالامار – نام قرارگاه نیروهای اعزامی هورد به اوتلند است. هورد در آنجا بهدنبال پیبردن از آنچه بر سرزمین پیشینشان گذشته هستند.
نیروهای اعزامی قرارگاههایی را در تمام اوتلند بهغیر از ناگرند و نتراستورم برپا کردند.
اورکهای ماگار ناگرند – قبیلهای از اورکها که توسط اهریمنان آلوده نشدند و در اوتلند و بهدور از جنگهای ازروت ماندند.
نرثرند
متهاجمان آواز جنگ – نیروهای اصلی اعزامی هورد به نورثرند که توسط گاروش فریاد جهنم رهبری میشدند.
پاسداران کُرکُن – نیروهای منتخب هورد که به نیروهای اعزامی هورد در نرثرند پیوستند و توسط واروک سورفنگ رهبری میشدند.
تاونکا – نژادی باستانی که از بستگان تائورنها بودند اما گم شده بودند تا اینکه توسط گاروش و اورکهایش که به نرثرند رسیده بودند مجددا پیدا شدند. آنها پس از نجات یافتن روناک آیسمیست به هورد پیوستند.
دست انتقام – گروهی از نیروهای جداشدهگان که توسط بانو سیلوانس بادپا برای گرفتن انتقام از لیچ کینگ به نرثرند فرستاده شده بودند. هدف آنها آزمایش طاعون جدید خودشان بود.
سانریورز – الفهای خون عضو کیرینتور، به افتخار نام رهبرشان خود را اینگونه مینامند. هورد از قدیم با دالاران بیگانه بود، اکنون میتوانستند وارد شهر شوند. سانریورز دشمنان پیمان نقرهای هستند دیگر اعضاع فرقهها و متحدین
گرگها بعنوان مرکب و نماد اوکهای هورد، مخصوصا قبیله گرگ یخی شناخته میشود.
غولهای سنگکوب از مرداب داستوالو، پیشتر مُکمورُک رهبرشان بود. اکنون تارگ جای اورا گرفته است. این قبیله وابسته به جناح اورگریمار است.
قبیله مُکناتال از کوهستانهای تیغ لبه که رهبرشان لئوروکس است.
نیمه غولهای ازروت.
بیشتر (نه همه) نیمه اورکها
هورد با ویورنها (اژدهای بالدار دوپا) دوست هستند و از آنها بعنوان مرکب پروازی استفاده میکنند.
گابلینهای هُب، گابلینهایی که تغییرات شیمیایی فراوانی کردهاند. در بازی گابلینها قادر به احضار بانک هستند.
قبیلهی دراگونماو به نیروهای هورد در بلندیهای شفق پیوستند.
وفاداران
این موجودات بهطور ذاتی با هورد دوست هستند، اما اعضای اصلی هورد بهشمار نمیآیند. آنها ارتباطات و یا معاهداتی با هورد دارند.
ترولهای بیشه از قبیله رِوَنتاسک هینترلند، توسط تورنتاسک پیر هدایت میشوند، مستقل بوده و اتحاد سستی با هورد دارند. درحالیکه از اعضای هورد نیستند، دوستانشان هستند. دلسوزی را میفهمند, با اینوجود با سیاهنیزهها تفاوت عمدهای دارند و تقریبا با آنها دشمناند.رهبران معروف
نرزول
گولدان
جنگسالار سیاهدست
جنگسالار اورگریم پتک تباهی
جنگسالار کارگاث بلیدفیست (فل هورد)
جنگسالار رند سیاهدست (هورد تاریک)
جنگسالار ترال
جنگسالار گاروش فریاد جهنمیتاریخچه
در گذشته، به اورکها و غلامانشان (ترولها و غولها) که در درانور و ازروت بهنبرد میپرداختند هورد گفته میشد. پس از شکست کامل در پایان جنگ دوم, قدرت تاریک هورد شکست و به ترال اجازه بیدار ساختن معنویت خفته در مردنمانش و رهایی از کنترل لژیون سوزان را داد.در زمان وقایع جنگ سوم، ترال آخرین قرارداد را با سالار تائورنها کایرن سمخونی و شکارچی سایه ولجین رهبر قبیله سیاه نیزه بست. روابط بین سه نژاد بسیار نزدیک شد، بهطوریکه دید فرهنگی مشابهی پیدا کرده و از آن طبعیت کردند. با کمک تائورن، اورکها و قبیلهی ترولها مکانی در کلیمدور را برای خویش برگزیدند.
از آن زمان به بعد، قبایل مصمم غولها, جداشدهگان و الفهای خون به هورد پیوستهاند. هورد کنونی بدنبال زندهماندن در سرزمینی است که از آن نفرت دارد. تنفر اورکها و اغلب جداشدهگان بهاین خاطر است که پیشتر موجوداتی بدون عقل و کنترل شده بودند. پس از رهایی، بسیاری از اعضای اتحاد که هنوز آنها مانند قدیم میپنداشتند از پذیرش آنها سرباز زدند. ترولها, تائورن و دیگر متحدانشان آنها را درک کردند و به این خاطر از اتحاد متنفر هستند. نکتهی بسیار جالب این استکه در واقع رهبر هورد دوستی پایداری با برخی از اعضای اتحاد چه قبل و چه بعد از زمان جنگ دارد.
سازماندهی
گرچه نام هورد خود معنای آن را میرساند. هورد همچون بدنی متمرکز در قیاس با اتحاد بهنظر میرسد، چنانکه اورگریمار در وسط, گاروش فریاد جهنمی رهبر مطلق و بعنوان جنگ سالار بر کل هورد تسلط دارد, تسلط اش بر ترولهای سیاه نیزه و قبایل تائورن را بخوبی حفظ میکند. (هرچند که با آنها همچون رهبر یک نژاد رفتار میکند)همچون اتحاد پیشین لردران، ترال سفیران و مشاورانی که از سرتاسر قبایل مختلف و اعضای هورد میآیند را میپذیرد و از اجراش شدن فرامینش در قلمروی هورد مطلع میشود. اگرچه داشتن روح مبارزه مشخصهی اورکها است، ترال همچنین خودش را دلسوز، آرمانگرا و روشنفکر نشان میدهد و در هورد او را بهشدت احترام میکنند.بار دیگر هورد تبدیل به یک ماشین جنگی نیرومند شده است، اما اینبار آنها ملتی صلح طلب هستند که خواستار صلح و کمک به جهان بهجای نابودی و وحشیگری پیشین خویش هستند.
با اینحال, سایهی جنگ سرد هنوزهم حکم فرماست. اورکها در درهی آواز جنگ و درهی آلتراک بهدنبال غلبه بر اتحاد هستند و … .درواقع، هورد همچون اتحاد دارای پیچیدگیهایی است. شش نژاد اصلی الفهای خون, تائورن, نامرده, ترول, اورک و گابلینهای کازان دوستان انگشت شماری در میان نژادهای ازروت دارند ترولهای بیشه رِوَنتاسک از هینترلند، غولهای سنگکوب و گونههای مختلفی همچون رکسار بیستمستر از مُکناتال.در جنگ سوم, قبل از رهایی جداشدهگان از دست غصب و پناهندگی الفهای خون به هورد, هورد برای نجات ازروت در مقابل لژیون سوزان با الاینس متحد شد.
پس از آن خصومت پیشین مجددا بالا گرفت و منجر به نبرد مستقیم در نبردگاههای مختلفی شد. هرچند که دو جناح بهطور رسمی صلح را تا نبرد آندرسیتی نشکسته بودند, اما وقتیکه شاه واریان ورین از مزاحمتهای دائمی فرقههای درون هورد خسته شد و رسما اعلام جنگ کرد.علارغم حفظ ظاهر هیولایی خود, اکثر اعضای هورد شرور نیستند؛ همچون اتحاد شامل فرقههایی گوناگون و افرادی است که طیف گستردهای از ارزشها و فضائل را در اختیار دارند.از لحاظ فرهنگی، اورکها و تائورنها از دیگر نژادهای ازورت به رستگاری ایمان دارند و صرف نظر از شهرت به دیگران این شانس را نیز میدهند. رِوَنتاسک بهنظر این را پذیرفته است (چون الفهای خون دشمنان دیرینهی آنها هستند). عمدتا بهخاطر این عقاید تعداد زیادی از نژادهای فانی و فرقههای مختلف را در خدمت هورد میتوان دید.دو هورد
هرچند در بازی هورد خود یک جناح است. در واقع به دو قسمت تقسیم میشود (شامل هورد تاریک که در برنینگ استپس قرار دارد. فلهورد اوتلند از این قسم نیست.) این هم از بعد جغرافیایی و هم از بعد ایدئولوژیکی است.
هورد کلیمدور
هوردهای کلیمدور اکثرا از گاروش پیروی میکنند. شامل اغلب اورکها, تائورنها، ترولهای سیاه نیزه و بعضی از غولها میشود. آنها با فرهنگ شامنی, افتخار و احترام به ترال که رهبر و قهرمانشان است متحد شدهاند. این هورد نتیجه اتفاقاتی است که در وارکرفت ۳ : سرزمین آشوب رخ داد.اورکها تحت تاثیر انقلاب فرهنگی تغییر کردند.
شهوت خون از بدنهایشان زدوده شد, آرامتر شده و تمرکز ذهنی پیدا کردند. از دستورات ترال برای بازسازی هورد و روح شامنی از دست رفته خویش پیروی کردند. دورتار را یافتند و در آنجا ساکن شدند. اورکها بخاطر این جابجایی خوشحال هستند چراکه اورکهای شرور هنوز هم در ازروت اقامت دارند. تعداد زیادی از بازماندگان این اورکها ورلاک هستند, دائما در حال نزاع با اتحاد بوده،کاروانها و شهرهای مستقل دارند و تمام چیزهایی که ترال برای هورد به ارمغان آورده است را نفی میکنند. همچون اتحاد که دو وجه دارد ، وجه دیگر هورد بهندرت دیده میشود؛ اما بعضی از اورکهای ورلاک در کلیمدور قرار دارند و بسیار علاقمند بازپس گیری کنترلشان بروی نیروهای هورد هستند و در حال بدست آوردن چنین قدرتی برای انجام اعمال خود هستند.هرچند که بهصورت جغرافیایی جدا هستند, اما قبلیه گرگ یخی در کوهستان آلتراک و ماگار در اوتلند فرهنگ شامنی خود را با هورد به اشتراک گذاشتهاند.
هورد شرقی
هورد پادشاهی شرقی شامل جداشدهگان، الفهای خون و بعضا اورکهای اهریمنی هورد سیاه است.ترال بسیاری از اورها را از لردران آزاد ساخت و با خود به کلیمدور برد, بقیه قبایل اورک در پادشاهی شرقی، بیشتر در قسمت جنوبی پادشاهی ازروت باقی ماندند. ورلاکهای اورک و دیگر قبایلی که رهبری ترال را نپذیرفتند در اطراف برنینگ استپس و بلستد لندز از قدرت بسیاری برخوردار هستند. هرچند که آنها اولین کسانی هستند که وارد ازروت شدند اما بسیاری از آنها ترجیح دادند که در اطراف دروازه سیاه باقی بمانند و بعضی از ورلاکها هنوز در حال نگهداری از دروازه سیاه هستند.
بیشتر آنها از اعضای هورد سیاه هستند که از رند سیاهدست پیروی میکنند و او را جنگسالار خویش میدانند. جداشدهگان لردران، با خوشحالی به هورد در منطقه کمک میکنند. آنها به اینکه اورکها اهریمنی هستند یا نه اهمیت نمیدهند. در واقع برای آنها بهتر است که متحدینشان اهرمینی باشند.جداشدهگان اسما با هورد متحد هستند اما بهخودشان خدمت میکنند. آنها از متحدینشان در کلیمدور بسیار سیهرویتر هستند. لزوما ترال را بهعنوان رهبرشان نمیشناسند و جمعیت زیادی از اعضای این نژاد به افتخار، اخلاق و یا دیگر نژادها اهمیت نمیدهند.
همهی جداشدهگان اهریمنی نیستند اما بسیاری از آنها اهریمنی هستند و دیگر نژادها هم به همین دید به آنها نگاه میکنند. یک جداشده غیر اهریمنی برای اثبات خویش کارهای خوب بسیاری میکند. جداشدهگان خوب اندک هستن، در عوض جداشدهگان اهریمنی فراوانند و رهبرشان قطعا موجودی شرور است.الفهای خون اغلب نژادها را تحقیر میکنند، اما آنها جداشدهگان را پذیرفتهاند و هدفی یکسان دارند. بسیاری از الفهای خون نه دیوانه اند و نه اهریمنی اما ترجیح میدهند جواب آتش را با آتش بدهند. آنها بهخاطر چشمه خورشید رنج بسیاری متحمل شدند، همهی آنها حتی کسانی که جادوگر نیستند برای تغذیه انرژیهای سری به آن نیاز داشته و دارند. بسیاری از الفهای خون جادوگر بهاین خاطر دیوانهاند.
هورد غربی
الفهای خون را خطرناک و مخرب میداند. حتی اگر بسیاری از الفهای خون و جداشدهگان اهریمنی هستند، این هورد دوم را نمیتوان خطری برای جهان دانشت، چراکه ترال آنها را بهشدت تحت کنترل دارد. انجمن سلطنتی کیمیاگران جداشده همیشه نقشههای سوال برانگیز دارند اما به نبردشان بر علیه غضب بههمراه دیگران ادامه دادند.مشخص نیست که در نبرد آندرسیتی به چه مقدار مردان این انجمن مقصر بودند. در هر صورت ترال گاردهای کورکرون را به آندرسیتی فرستاده تا مستقیما بر انجمن سلطنتی کیمیاگران نظارت کنند.
ارتباطات بین گروهها
ارتباطات بین این دو گروه صمیمی نیست. اورکها، تائورن و ترولهای جنگل به این نامردگان اطمینان ندارند. بسیاری آنها را بهچشم خائن مینگرند. همچون یک متحد هستند در حالی که بهطور سری برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند. آنها مستعد خیانت هستند و محتاطانه با متحدین خویش برخورد میکنند.
خصومتی دیرینه نیز بین الفهای خون و تائورن وجود دارد. اورکها، ترولهای سیاهنیزه و تائورن به الفهای خون اطمنیان ندارند چراکه اعتیاد آنها به جادو الفهای عالی را تبدیل به آماتورها کرده است. الفهای خون خطرناک هستند و نژادهای هورد جادوی فاسد را حس میکنند. مخصوصا اورکها، بهاین خاطر که آنها همان مسیری را در پیش گرفتهاند که اورکها را بهتباهی کشید به الفهای خون ناسزا میگویند. اورکها فساد اهریمن را در الفهای خون حس میکنند و میدانند که به چه شکلی آنها را از پا در خواهد آورد. الفهای خون هورد را همچون بربریهایی میداند که از پذیرفتن قدرت آنها سرباز زدندند. مخصوصا از اورکها که در برابر کنترل قدرت اهریمنان استوار هستند بدشان میآید.
از زمانی که جداشدهگان وارد هورد شدند، چشمان ترال همیشه مراقب آنها است. بعنوان مثال سفیر گالاوش توسط ترال فرستاده شد تا از درستکاری جداشدهگان مطمئن شود. گالاوش نیز بشدت نسبت به جداشدهگان مشکوک است.جداشدهگان به دلایل مختلفی به هورد پیوستند، از جمله کمک حلقهی خاکیان برای ساخت راه علاج نامردهگی است. سیج حقیقتیاب بر این باور است که تا زمانی که حلقهی خاکیان نسبت به برادران طاعون زده خود حساسیت دارند چه کسی میداند که چه چیزهای در گوش شورای عالی زمزمه میشود. باور او بر این است که این اتحاد شتابزده بود و شاید کایرن سُمخونی آنقدر دانا هست که زنگ خطر اورگریمار را بهصدا در آورد. جداشدهگان هرگز قصد رها کردن راههای تاریک را ندارند.
بههورد پیوستند زیراکه هورد را جناحی قدرتمند و سر بهزیر میدیدند. در حالیکه توهم وفاداری دارند، هدف جداشدهگان همچون متحدینشان نیست.ترال و کایرن نسبت به جداشدهگان بدگامان هستند. ترال اذعان میکنه که از پیوستن جداشدهگان به هورد خوشحال نیست و جدای اینکه از خیانتکاری آنها مطلع است متاسفانه نیازمند داشتن متحد است، حتی اگر متحدینشان بهطور کامل قابل اطمینان نباشند. با اکراه جداشدهگان را برای پیوستن بههورد پذیرفت به اینخاطر که هورد بیشتر نیازمند داشتن متحد بود تا آنها، تعدادی از اعضای هورد در دورتار از فزون شدن جداشدهگان در این سرزمین ناراحت هستند. تائورن بهندرت به جداشدهگان اطمینان میکند.
آنها کمتر در حضور جداشدهگان آنهم در تاندربلاف زبان بهسخن میگشایند. تائورن تاکید زیادی بر ارزش حیات دارند و بیحیات بودن جداشدهگان در تضاد با اعتقادات آنها است. آنها به ابومینیشنهای جداشدهگان همچون دیگر نامردگان مینگرند. ترولها همچون دیگران نسبت به جداشدهگان مشکوک هستند. آنها اطمینان اندکی به جداشدهگان دستکاری شده دارند چرا که این جداشدهگان فقط به نزاع و بدبختی دیگر متحدینشان معتقدند.
جالب اینجاست که بهنظر میرسد تعداد کمی از جداشدهگان هورد را دوست دارند و آن را بهچشم گروهی از راندهشدهگان میبینند که برای جداشدهگان قابل احترام هستند. این اندک حمایت کنندهگان هورد تصمیم به تمرکز کردن بروی قمستی از هورد که دوست داشتند کردند. مثلا وارلاکها و قبیلهی گریمتوتم !جداشدهگان رفتارشان با دیگر نژادهای هورد خوب مانده است، اما مخفیانه به آنها بیاحترامی میکنند. احساس میکنند که هورد متشکل از مردمانی بیشعور و نادان و پرغرور است که موفق به پیوستن و متحد شدن با آنها شدهاند. آشکارا بههورد خیانت نمیکنند…هنوز خیانت نکردهاند…اما به آرامی صلح و اتحاد هورد را که پس از جنگ سوم بهدست آمده بود را از بین میبرند.عجیبتر آن است که جداشدهگان نه تنها به دیگران بلکه بهخودشان هم اطمینان ندارند.
مثلا روبریک دارتفال، کگان دارکمار، ترِوُر و لئونید بارثالوم؛ این جداشدهگان دوست ندارند برای کارهایی که هم نوعانشان میکنند مورد قضاوت قرار گیرند. همچنین مقداری از آنها برعکس این دسته هستند و بدینخاطر جداشدهگان را ترک کرده و به نیروهایی چون آرجنتداون پیوستند.بنابر گفتهی ترال در کتاب طلوع هورد، جداشدهگان تنها دوستانه رفتار میکنند.
در جهان وارکرفت
در جهان وارکرفت این بی اعتمادی در کوئستها و دیالوگها بهوفور دیده میشود. به اینخاطر وفاداری جداشدهگان زیر سوال رفته است و آنها نمیتوانند وظایف مطمئنی را برای هورد به سرانجام برسانند. همچنانکه بسیاری از جداشدهگان مورد اطمینان نیستند، هورد هنوز هم با اعضای جداشدهگان همکاری میکند افرادی چون کیریث که جانشین تربور بود.
نقاط ضعف
هورد نیروی ویرانگر غیرقابل توقفی دارد، اما همچون بهترین دیوارها، نقاط ضعفی دارند. در گذشته این ضعفها باعث شکست آنها از اتحاد در جنگ دوم شد.
وحشیگری
شاید بزرگترین نقطهی ضعف آنها باشد، هورد گروهی متشکل از وحشیگرانی است که در سرزمین وسیعی باهم در ارتباط اند.
نیروهای اندک
علارغم قدرتشان، هورد ابتدا در تداد اندک بود. اکنون وضعیتی استوار دارند و تعداد نیروهایشان بسیار بیشتر شده است.
تکنولوژی
همچون وحشیگری نقطهی ضعف دیگر آنها فناوری است. هورد تا زمانی که گابلینها متحدینشان را رها نکرده بودند و به انها ملحق نشده بودند در این زمینه ضعف فراوانی داشت. همچنین در دگردیسی گابلینهای بیلگواتر کارتل به هورد پیوستهاند.
نقاط قوت
قدرت بدنی
اگر شما یک اورک و تائورن را در برابر یک انسان و دورف در یک اتاق بدون اسلحه قرار دهید. بسیاری از شما قادر به یافتن پاسخ سوال خود هستید. خط مقدم نیروهای اتحاد همیشه در برابر قدرت فیزیکی هورد در خطر هستند.
رهبری
برخلاف اتحاد، هر نژادی در هورد داری رهبر است و ترال رهبر بیچون و چرای هورد است. این سلسله مراتب کارها را برای هورد سازمان یافتهتر میکند. پس از وقایع دگردیسی ترال رهبری هورد را ترک گفت و آن را به گاروش فریاد جهنمی سپرد. به خاطر این تصمیم ترال و جانشین کردن گاروش برای مسند جنگسالاری بسیاری از رهبران نژادها ناراحت شدند.
کایرن سم خونی گاروش را به دوئلی شرافتمندانه فراخواند اما توسط یکی از خدمه به کایرن سم خورانده شد و در حین نبرد با گاروش او مرد و تائورن در ماتم فرو رفت. ولجین او را تهدید به مرگ کرد، و سیلوانس بادپا در چگونگی استفاده اخلاقی و تاکتیکی از والکایریها در ساخت سربازان جدید و استفاده از جداشدهگان پژمرده بهعنوان سلاحی جدید با او مستقیما وارد نزاع شد. هرچند بسیاری از این شکافها با گذر زمان عمیقتر شده است (حتی با بهقدرت رسیدن بین سمخونی و عذرخواهی ترال از ولجین) هنوز نشانههای تنش دیده میشود.
محبوبیت
برای شخصیتهای هورد، یک میلهی نشاندهنده محبوبیت وجود دارد (برای هریک از شخصیتهای اتحاد هم این میله وجود دارد) که قادر به افزایش محبویت خود در دیگر جناحها است.